این شعر رو که می نویسم اثر زیبای یکی از دوستان انجمن ادبی دوران دانشکده مونه خودش
وقتی برامون می خوند خیلی محکم و پر صلابت کلماتش رو بیان می کرد من هم همیشه
از خوندنش لذت می برم شاید شما هم خوشتون بیاد .
از باران حرف آمده ام
از باران به حرف آمده ام
از بار آن همه حرف آمده ام
که سکوت معنای گفتن و نگفتن حرفی میان گلوست
به سکوت نیامده ام که راضیم
راضی نیامده ام به سکوت آمده ام
آمده ام به سکوت راضی نیامده ام
که مرگ معنای گفتن و نگفتن حرفی میان گلوست
و مرگ آنقدر عزیز است
که آرام و بی صدا هم آواز می شود
و ناله ها را با خود به عزیمت جاودانه اش فرا می خواند
و مرگ معنای مبهم گفتن و نگفتن
حرفی میان گلوست
علیرضا پناهی