میلاد نور

سلام به مولای عاشقان و منتظران ، سلام بر گل نرگس فاطمه

مولای من ،محبوب دل تنگم چند روزیست که می خواهم با تو نازنین

 سخنی ، کلامی بگویم

تا بلکه این درد و دل صفای دل و جانم گردد . اما نمی دانم چرا امروز

قلم رو به دستم گرفتم

روزیکه تا شب میلاد پر نور وسرور و عاشقانه ات ساعاتی بیش باقی
 
نمانده و بیقراری من فزونی

گرفته و من در روزهائی که گذشت و هر چه به این شب و روز مقدس
 
نزدیکتر شدم هم شادمان بودم و هم دلتنگ و غمین .

مهدی جان ، آقای من تو خود گفته ای که در همه حال به احوال

شیعیان و منتظرانت آگاهی ،

گفتم شیعه اما کاش واقعا" شیعه و پیرو تو بودم ای کاش می دانستم که
 
قلب مهربانت عاشقی چون من را در گوشه ای از سرای خود جای   

   می دهد ؟ می دانم که تو سخاوتمند تر از آنی که حقیر گنه کاری
 
چون مرا از خود برانی .

محبوب من از خدای بزرگ و مهربان خواسته ام و می خواهم که یاریم
 
کند ویاریمان کند که نگذاریم وجود لطیف و پر مهرت آزرده خطاها و
 
گناهان ما شود .

عزیز دل خسته ام ، میلاد قشنگ و سراسر شکوهت را به وجود نازنینت

شادباش میگویم و میگویم

که : خوش آمدی مهدی جان

سالهاست که چنین روزی را به شادی آمدنت شادیم و خندان و مسرور
 
اما ...

اما منتظر و چشم به راه گامهای پر صلابت و استوارت که قدم برچشمهای
 
ناچیز عاشقانت گذاری و جانهای خسته مان را که غبار درد و بی عدالتی
 
، غربتی سنگین بر آن تحمیل کرده ، طراوتی تازه ببخشی.

به خدا که دیگر جانمان تاب تحمل دیدن رنجها ، دردها ، بی حرمتیها ،
 
بی عدالتیها ، بی اعتنائیهاو ... را ندارد آخر تا کی از خداوند سبحان

صبر بر این همه جور را طلب کنیم .

درمان جانهای بیمار وخسته از خداوند مهربان می خواهم که وعده

آمدنت را هر چه زودتر محقق گرداند از معبود یکتایم می خواهم که

دیدگانمان آنقدر در غم هجران و در هوای آمدنت بارانی

شود که جان و روحمان را صفا و صیقل دهد...

ای قائم موعود بدان که تا دنیا دنیاست منتظران سراسر گیتی به امید
 
روز زیبای آمدنت چشم و موی را به راه تو سپید خواهند کرد .

پس بیا آرامش هر بیقرارمنتظر ...