سخن دل

با کسب اجازه از محضر استاد عزیز علیرضا قزوه

 

(خلیفه نیستی   سلطان هم     فقط امام اول مظلومانی)

 

می شد که تو هم خود را ولی نعمت ملتی بدانی

 

اما نشنوی صدای آه مظلومان را در نزدیکی گوشت

 

نشنوی صدای دادخواهی زنانی را

 

 در برابرظلم رفته بر شوهرانشان

 

می شد که تو نیز در برابر انتقادها و دشنامهای

 مردمان خسته از رنج از روزگار

 

زبان به کام نگیری      سکوت نکنی

 

یا اشک از چشمان پاکت فرو نریزد

 

می شد که فریاد های مخالفان را در نطفه خفه کنی

 

و با وجدانی آسوده دم از مردمداری و مردمسالاری دینی بزنی

 

می شد که پنج سال نه     تمام بیست وپنج سال قبلش را

 

حاکم باشی       مگر نمی شد؟

 

به شرط تاسی از خلفای راشدین

 

می شد تنها سخن از عدل بگوئی

 

اما حتی هجایش را ندانی

 

و تنها با بازی واژه ها مردمی را به آن دلخوش کنی

 

می شد که دم از مهر وعدالت بزنی و

 

خود را اسطوره عدالتخواهی بدانی

 

ودر حکومتت کودکانی باشند که

 

 آرزوی دیدار پدر داشته باشند

 

و تو آب هم در دلت تکان نخورد

 

 

می شد که در حکومتت کارگزارانت با حرص

 

 ثروت و قدرت بیشتر

 

مردمان کویت را با روح و جانشان به زنجیر بکشند

 

و تو سکوت کنی !

 

آری می شد ، می شد که تو شب آسوده بخوابی

 

وصبح دستور حمله به نقطه ای را صادر کنی

 

به جرم انجام آنچه خلاف شیوه و روش تست

 

می شد که زنان و کودکانی را از داشتن سایه پدر

 

 محروم کنی و آنوقت

 

برای آسودگی وجدانت سازمان حمایت از حقوق بشر را بنا کنی که ...

 

اما تو اینگونه نبودی!

 

می شد که مثل تمام سرمداران زر و زور روزگار ما باشی

 

و تازه وجهه خوبی هم داشته باشی

 

و مردمت را به مناسبتهای مختلف به حمایت و مشروعیت خود بخوانی

 

آری می شد !   اما...

 

مولای من تو اینگونه نبودی

 

و امروز که ما درانتظار حکومت الهی فرزندت هستیم

 

می دانم که او نیز

 

می شود که بیاید و

 

گوی قدرت را از دست زورمداران بربایدو بشود

 

سلطان و آقای جهان

 

با یک دنیا مقبولیت کذائی

 

اما می دانم که او نیز چون تو مظلوم است

 

و منتظر وعده الهی که بیاید

 

با یک دنیا خواسته های خوب و واقعی برای منتظرانش

 

اما مولای من ! مرا ببخش

 

سزاوار نبود آنهمه خوار در چشم و استخوان در گلو بودنتان!

 

نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 09:58 ق.ظ http://manteghi.blogsky.com

متن نامه ای که به اغای احمدینژاد فرستادم >


:to



DR-AHMADINEJAD@PRESIDENT.IR



آغای احمدینژاد سلام امیدوارم سالم باشید تا بتوانید کشور را خوب اداره بکنید چون به قول شاعر " عقل سالم در بدن سالمست" احتمالا من اینطور حس میکنم که شما کمی کسالت دارید درست است؟ ولی امیدوارم اگر این حرف من درست باشد کسالت شما زیاد طول نکشد و خدا شفایتان بدهد . راستی در مورد اعزام ناظر حقوق بشر از ایران به غرب من فکر میکنم بهترین گزینه برای اینکار شخص مرحوم سعیداغا امامی بودند که متاسفانه یا خوشبختانه شربت شهادت نوشیدند ولی خوب فقط که همین یک گزینه تنها نیست به نظر من سردار نقدی یکی دیگر از بهترین ناظران حقوق بشر میتوانند باشند روی پیشنهاداتم فکر کنید راستی یه چیز دیگه آیا شما میدانستید که در اروپا یا آمریکا اگر کسی بر ضد مسئولین صحبت کرد او را به اعدام و یا اخراج از کار محکوم میکنند خوش به حالم که در مملکتی زندگی میکنم که اصلا از این خبرا نیست و همانطور که اول انقلاب گفته شد که ملتی که این همه منابع دارد چرا باید پول برق یا مالیات بدهد واقعا خوشحالم که در این کشور ، دیگر از مرگ گرسنگان خبری نیست البته اگر یک وقتی کسی هم از گشنگی مرد این دیگه تقصیر آمریکاست چون تمام این بلایای دنیا تقصیر همین آمریکای نامرده و ما اصلا مقصر نیستیم پیشنهاد دیگرم برای رفع فقر اینست که در سر هر کوچه ای یک بلند گو بگذارید تا صدای اذان و قرآن ، شکم بچه های گرسنه را سیر کند انشاا... زمانی برسد که آنقدر مسجد و تکایا داشته باشیم که دیگر گشنه ای باقی نمانَد راستی این جرج بوش هم با عوامفریبی اومد روی کار میدونین چجوری ؟ اولش گفت که میخوام وضع معیشتی همه رو خوب کنم (البته خودش هم میدونست که با وجود کشوری مانند ایران که دائما نقشه های او را نقش بر آب میکند این امر میسر نیست ولی خب مردم آمریکا که این چیزا رو به خاطر یکطرفه بودن تبلیغات نمیفهمند و نمیتوانند رب را از رُب تشخیص بدهند گول خوردند) خب بگذریم داشتیم از موضوع پرت میشدیم کجا بودیم ، اهان یادم اومد جرج بوش گفت میخوام وضع معیشتی همه رو خوب کنم ولی خوب بعداز اینکه انتخاب شد گفت که میخواد ایران رو از روی نقشه محو کنه البته اگه آغای جرج بوش میدونستن که اینکار ، اول خودشان رو از روی نقشه محو میکنه هیچوقت این غلطا رو تو صحبتاشون نمی آوردن خب مثل اینکه بحث طولانی شد آخه شما کارای مهمتری هم دارین مثل بازدید از حرم حضرت معصومه و رقیه و امام رضا و تجدید میثاق با شهدا و نثار فاتحه برای اونا و کلاسهای فیزیک نور و رفتار متفاوت نور در محیطهای مختلف که البته اینا مهمترین امور مملکته. خدا را به شما سپردم مواظبش باشین

mass سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 09:55 ق.ظ

سلام
مطلبتون خیلی عالی بود
موفق باشید

ریحانه جمعه 7 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 01:53 ق.ظ http://saheledels.blogfa.com

سلام . از اینکه به من سر زدید و منو با نظر خود مورد لطف قرار دادید ممنونم . وبلاگم با خورشید وجودم به روزشد . خوشحال میشم که با حضور و نظر خود مرا مورد لطف خود قرار بدید. در ضمن با اجازتون لینگ وبلاگتونو در ساحل دل قرار دادم . یا علی .... اللهم عجل الولیک الفرج

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد