ترنم عشق


برنامه ترنم عشق از یازدهم محرم (جمعه 21/11/84 ) آغاز و مدت آن چهل روز ( تا اربعین حسینی ) است . برنامه بدین شکل است  دوستانی که تمایل دارند در این امر معنوی شرکت بفرمایند بوسیله ایمیل آمادگی خود را تا دهم محرم (پنجشنبه ) به آدرس
info@hajhamid.com و با Subject : ziarat_e_ashora اعلام تا در لیست قرار بگیرند . سپس به لطف خدا از یازدهم محرم همه عزیزانی که ثبت نام کردند به نیت سلامتی امام زمان (عج) ،زیارت سید الشهدا و برآورده شدن حاجات به مدت چهل روز قرائت زیارت عاشورا را آغاز خواهند نمود . ذکر این نکته ضروریست ساعت خاصی جهت قرائت وجود ندارد و صرفاٌ خواندن زیارت عاشورا بصورت مستمر و بدون وقفه در هر روز می باشد .باید یادآورشوم علت ثبت نام تنها به خاطر به دست آوردن آمار تعداد شرکت کننده در این امر معنوی می باشد.                

دوستان عزیز می توانند بمنظور اطلاع رسانی ، متن و پوستر برنامه ترنم عشق را در وبلاگ خود قرار دهند

فصل عاشقی

السلام علیک یا ثارالله و ابن‌ ثاره

عاشورا

         فصل پنجم عشق

                     فصلی برای‌همیشه‌ نورانی

                      فصلی برای همه قرون

فصلی که تبار و مردانگی و ایثار و

جوانمردی به اوج خود می رسد

                                         و فصل وصل        

سخن دل

با کسب اجازه از محضر استاد عزیز علیرضا قزوه

 

(خلیفه نیستی   سلطان هم     فقط امام اول مظلومانی)

 

می شد که تو هم خود را ولی نعمت ملتی بدانی

 

اما نشنوی صدای آه مظلومان را در نزدیکی گوشت

 

نشنوی صدای دادخواهی زنانی را

 

 در برابرظلم رفته بر شوهرانشان

 

می شد که تو نیز در برابر انتقادها و دشنامهای

 مردمان خسته از رنج از روزگار

 

زبان به کام نگیری      سکوت نکنی

 

یا اشک از چشمان پاکت فرو نریزد

 

می شد که فریاد های مخالفان را در نطفه خفه کنی

 

و با وجدانی آسوده دم از مردمداری و مردمسالاری دینی بزنی

 

می شد که پنج سال نه     تمام بیست وپنج سال قبلش را

 

حاکم باشی       مگر نمی شد؟

 

به شرط تاسی از خلفای راشدین

 

می شد تنها سخن از عدل بگوئی

 

اما حتی هجایش را ندانی

 

و تنها با بازی واژه ها مردمی را به آن دلخوش کنی

 

می شد که دم از مهر وعدالت بزنی و

 

خود را اسطوره عدالتخواهی بدانی

 

ودر حکومتت کودکانی باشند که

 

 آرزوی دیدار پدر داشته باشند

 

و تو آب هم در دلت تکان نخورد

 

 

می شد که در حکومتت کارگزارانت با حرص

 

 ثروت و قدرت بیشتر

 

مردمان کویت را با روح و جانشان به زنجیر بکشند

 

و تو سکوت کنی !

 

آری می شد ، می شد که تو شب آسوده بخوابی

 

وصبح دستور حمله به نقطه ای را صادر کنی

 

به جرم انجام آنچه خلاف شیوه و روش تست

 

می شد که زنان و کودکانی را از داشتن سایه پدر

 

 محروم کنی و آنوقت

 

برای آسودگی وجدانت سازمان حمایت از حقوق بشر را بنا کنی که ...

 

اما تو اینگونه نبودی!

 

می شد که مثل تمام سرمداران زر و زور روزگار ما باشی

 

و تازه وجهه خوبی هم داشته باشی

 

و مردمت را به مناسبتهای مختلف به حمایت و مشروعیت خود بخوانی

 

آری می شد !   اما...

 

مولای من تو اینگونه نبودی

 

و امروز که ما درانتظار حکومت الهی فرزندت هستیم

 

می دانم که او نیز

 

می شود که بیاید و

 

گوی قدرت را از دست زورمداران بربایدو بشود

 

سلطان و آقای جهان

 

با یک دنیا مقبولیت کذائی

 

اما می دانم که او نیز چون تو مظلوم است

 

و منتظر وعده الهی که بیاید

 

با یک دنیا خواسته های خوب و واقعی برای منتظرانش

 

اما مولای من ! مرا ببخش

 

سزاوار نبود آنهمه خوار در چشم و استخوان در گلو بودنتان!