فریاد درد

این چند روز هر چه بیشتر خبرهای مربوط به اوضاع گنجی رو می خوندم

احساسم بیشتر به جوش می آمد اما هر‌بار خواستم قلم رو به دست بگیرم

و از احساسم بنویسم کلمات یاریم‌ نکردند تا امروز که انگار قفل این ذهن و

این قلم باز شد.

می خوام از گنجی بنویسم اما نه از گنجی نوعی از امثال او که به هزاران

دلیل مشابه و نا مشابه به وضیعتی همانند او گرفتار آمده اند .

قصدم از بیان این حرفها تکرار مکررات نیست چون اولا از این بازیهای 

ناجوانمردانه سیاسی بیزارم و در ثانی این روزها این چنین موضع‌گیریها و

بیانیه های‌آتشین را از گوشه و کنار و دور و نزدیک شنیده و خوانده ام که

البته هیچ کدام بر جان سرد و سنگ مخاطبان‌ خاصش‌ منشا اثری نبوده .

اما جنس اعتراض من از نوع دیگری است 

من تنها میخوام بگم که ( آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید 

یک نفر در آب دارد می سپارد جان ).

و حالا تکلیف من و توی بیننده چیه ؟ فقط مثل آدمی گنگ به تماشا نشستن

که البته باز آدمهای عامی کوی و برزن چندان بی‌تفاوت هم از این واقعه 

نگذشتند روی سخنم بیشتر با آدمهایی ( در استفاده از این لفظ هم دچار 

تردید شده ام ) است که آوازه انسانیت و مسلمانیشان و از‌همه بدتر 

تشیعشان گوش  فلک را کر کرده اما اینگونه د مقابل ذره ذره آب شدن یک 

شیعه نه یک مسلمان هم نه لااقل یک انسان بی تفاوت به نظاره نشسته اند

نمی دانم شمائی که از خدایتان این همه انتظار بخشش و مهربانی دارید  

شما که در دعای کمیل جمعه شبتان رحم خدایتان را خواستارید چگونه این 

بی رحمی را بر بنده او روا می دارید و از عاقبت کار نمی‌ هراسید ؟

آی مسلمونا آی آدما فقط اگر کمی انصاف داشته باشید نباید اینگونه آرام

بمانید از خدایتان بخواهید که قلبتون رو بهتون برگردونه .

میدونید شماها دارید همین الان هم مجازات می شید نداشتن‌ مهر و عاطفه

و چیزی به نام قلب خودش بزرگترین عذابهاست اینکه آدم ببینه همنوعش 

جلوی چشمش داره از بین می ره و به راحتی بتونه این فاجعه رو تاب بیاره.

آخه خوش انصاف ! این حسین که شما خودتون رو فداییش می دونید و براش

اشک‌ می ریزید گفته : ایها الناس اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید . آخه تو

مرام شما آزادگی رو چی می دونند ؟...

می دونم این چند خط رو اونایی که باید بخونند نمی خونند اما تو دوست عزیز

که دستی بر آتش این قلم مقدس داری تو به من بگو که آیا داشتن این دید 

انسانی برای مای ایرانی که معدن عاطفه ایم ! چیز زیادیه ؟ 

نظرات 2 + ارسال نظر
ع.عباسی سه‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 05:45 ب.ظ http://paradias.blogsky.com

با درود وسلام بر سرو آزاد اندیش ما
دوست عزیز خون حسین در کربلا به ناحق ریخته شد ولی در شریان نسل ها ادامه داشته ودارد وهر انسان آزاد اندیشی را
به حرکت وا می دارد.واین لبیک گفتن به فریاد اوست که هل من ناصرا ینصرنی؛که گنجی وهزاران گل پر پر شده در طول تاریخ بشریت به ندای او گفته اند ودر دام بلا فتاده اند.
به امید پیروزی وحق

ع.عباسی پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:36 ب.ظ http://paradias.blogsky.com

سلام.
به امید ان روز...........
موفق وشاد کام باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد